دیوانه بمانید اما مانند عاقلان رفتار کنید. خطر متفاوت بودن را بپذیرید اما بیاموزید که بدون جلب توجه متفاوت باشید.

وقتي از بهتر شدن دست مي كشيد، خوب بودن را هم از دست مي دهيد.

یادم باشد اگر از فروتنی, شهامت, ایمان و انضباط بی بهره باشم , از عشق فردی خرسند نخواهم شد.

 

معلم پرسید:

عشق چند بخشه؟

زود دستمو بالا گرفتم وگفتم: یک بخش...

اما از وقتی تو را شناختم

فهمیدم عشق 3 بخشه :

عطش دیدن تو

شوق با تو بودن

و اندوه بی تو بودن...

من به دو چیز عشق می ورزم

یکی تو و دیگری وجود تو

به دو چیز اعتقاد دارم

یکی خدا و دیگری تو

من در این دنیا دو چیز می‌خواهم

یکی تو و دیگری خوشبختی تو

من این دنیا را برای دو چیز می‌خواهم

یکی تو و دیگری برای با تو موندن

تا همیشه دوستت داشته باشم.


و اما ... عشق...عین شین قاف

به نام آنكه سرزمين عشق را آفريد تا عشق نسوزد هرگز..

پسر نگاهي به دختر كرد و گفت حالا كه كنار ساحل هستيم بيا يك آرزوي قشنگ كنيم.دختر با بي ميلي قبول كرد.پسر چشم هايش را بست و گفت كاشكي تا آخر دنيا عاشق هم بمونيم.

بعد به دختر گفت حالا تو يك آرزو كن.دختر چشم هايش را بست و خيلي بي تفاوت گفت كاشكي همين الان دنيا تموم بشه.

وقتي چشم هايش را باز كرد پسر را نديد فقط چند حباب روي آب ديد.

یه اتاقی باشه گرمه گرم..روشنه روشن..
تو باشی منم باشم..
کف اتاق سنگ باشه سنگ سفید..
تو منو بغلم کنی که نترسم..که سردم نشه..که نلرزم..
اینجوری که تو تکیه دادی به دیوار..پاهاتم دراز کردی..
منم اومدم نشستم جلوت و بهت تکیه دادم..
با پاهات محکم منو گرفتی ..دو تا دستتم دورم حلقه کردی..
بهت می گم چشماتو می بندی؟
میگی اره بعد چشماتو می بندی ...
بهت می گم برام قصه می گی ؟ تو گوشم؟
می گی اره بعد شروع می کنی اروم اروم تو گوشم قصه گفتن..
یه عالمه قصه طولانی و بلند که هیچ وقت تموم نمی شن..
می دونی؟
می خوام رگ بزنم..رگ خودمو..مچ دست چپمو..یه حرکت سریع..
یه ضربه عمیق..بلدی که؟
ولی تو که نمی دونی می خوام رگمو بزنم ..تو چشماتو بستی ..نمیدونی



من تیغ رو از جیبم در میارم..نمی بینی که سریع می برم..نمی بینی
خون فواره می زنه..رو سنگای سفید..نمی بینی که دستم می سوزه
و لبم رو گاز می گیرم که نگم اااخ که چشماتو باز نکنی و منو نبینی..

تو داری قصه می گی..
من شلوارک پامه..دستمو می ذارم رو زانوم..خون میاد از دستم میریزه
رو زانوم و از زانوم میریزه رو سنگا..قشنگه مسیر حرکتش..
حیف که چشمات بسته است و نمی تونی ببینی..
تو بغلم کردی..می بینی که سرد شدم..محکم تر بغلم میکنی که گرم بشم..
می بینی نا منظم نفس می کشم..تو دلت میگی آخی دوباره نفسش گرفت.
می بینی هر چی محکم تر بغلم می کنی سرد تر میشم..
می بینی دیگه نفس نمی کشم..
چشماتو باز میکنی می بینی من مردم..
می دونی ؟ من می ترسیدم خودمو بکشم از سرد شدن ..از تنهایی مردن..

از خون دیدن..وقتی بغلم کردی دیگه نترسیدم..
مردن خوب بود ارومه اروم...
گریه نکن دیگه..من که دیگه نیستم چشماتو بوس کنم بگم

خوشگل شدیاااا

بعدش تو همون جوری وسط گریه هات بخندی..

گریه نکن دیگه خب؟ دلم می شکنه..

دل روح نازکه.. نشکونش خب؟؟

آبلیمو:

 

خیلی چیزها عوض شده... خیلی چیزها هم عوض می شود...

پسرها ابرو بر می دارند و دختر ها خط ریش می گذارند !! پسرها موی بلند می گذارند ! در عوض دختر ها مو کوتاه می کنند .

یا مثلا خانواده دختر بیاد خواستگاری و پسر چای بیاورد...!

به هر حال با هر مکافاتی بود و هزار و یک دوز و کلک ، دختر خانم خانواده راهی خواستگاری و شوهر سدن می شه.

یک بلیط ورود به جلسه خواستگاری را گرفته و خطاب به پسر ترگل ورگل میگه: یادت باشه من خیلی خیلی حساسم از اینکه تو جلوی دیگران موهات رو باز بگذاری و اصلا دلم نمی خواد این طور باشه ها ها... برق ناخن هات باید...

حالا دیگه وقتش رسیده بگم > در مراسم عقد کونونه !؟ بله – داماد رفته گل بچینه

تو خانه پسر به دختر می گه عزیزم لباسم قشنگه ؟ آخه مد جدیده.

زری ، سیمین ، عذرا ، کبرا و تصمیمش ، شیرین و فرهادش: میگن مغز به مغز راه داره!

دوران حال: بالا غیرتا تو هچل نباشی . اینکه فلان خانوم کار خونه بلد نیس ، باهاس براش کلفت و نوکر گرفته بشه . شب زنده داری ممنوع! ماشین داشته باش ( البته نه از نوع ریش تراشی) رفیقات باهاس های کلاس باشن. راسی دیپلم آشپزی ، دکترای تخم مرغ شناسی و خیاطی هم یادت نرود.

 ای بابا خسته شدم از اینکه می گن شوهرتو فشن نیست. آخه کی می خوای یاد بگیری که امروز تریپ فشن عشقه!

پدر دوماد: آخه پسر تو کی می خوای آدم بشی ؟ به من رحم نمی کنی به مادر پیرت رحم کن ، بیا برو سر یه کار حسابی که بریم برات یه جا خواستگاری ، زن بسونی بلکه از این قرو اطواربازیا دست برداری . بابا ! همش گیردادی به من ! آخه دختر سوسولا از همین قیافه و اطوارا خوششون میاد.

برگردیم به دوره اول زمین شناسی همون کرتاسه یعنی دایناسورها : پدر دختر: ببین جوون اگه دختر منو می خوای باید 1 هکتار مرتع سرسبز و پردرخت با پنج تا غاز دو دهنه و یه برکه آب اختصاصی بندازی پشت قبالش. تازه باید هم وزن دخترم سکه بدی یعنی حدود 4-5 تن سکه طلا !!!!! به علاوه شیربها و..

حالا دیدید چقدر سخت شده زن سدن؟ دایناسورها ی قدیم ، پسرای امروزی ، وای به حال نسل آینده ! می ترکونن

همین طور به سوی خود کشی و انقراض سوق داده می شوند.

متن نامه : بخاطر اینکه احساس می کنم کسی نیست مرا درک کند و استعدادهای نهانی مرا کشف نماید و چون احساس می کنم دچار بیهودگی و پوچی شده ام و در زندگی به بن بست رسیده ام آخه من کم آورررردم. دست به خود کشی زده ام . اینجانب به پسرای دیگر توصیه می کنم از وصیت نامه من ئعبرت بگیرند.

البته تو کلام این وصیت نامه : هر کسی را بهر دختری ساختن همش هم اینطوری نیستو اینکه جدیدا مراکزی به نام کنترل خانواده زده اند ( همون اجاق کورکنی سابق!)دیگه فرزند کمتر زندگی عاشقانه تر – خانواده ها می تونند خرج پسرهاشون + زیزی خانوم هاشون رو بدهند چون جامعه در حال کنترل است . پس با این موضوع راحت باش تا بچرخیم؟؟!!!

چرا حلقه ازدواج در انگشت های چهارم قرار می گیرد؟

 

مراحل زیر را به ترتیب انجام دهید تا معجزه ای شگفت انگیز را متوجه شوید:

1-ابتدا کف دو دستتان را روبروی هم قرار دهید و انگشت میانی دست های چپ و راسستتان را پشت به پشت هم بچسبانید.

2-چهار انگشت باقی مانده را از نوک آنها به هم متصل کنید.

3-به این ترتیب تمامی پنج انگشت به قرینه شان در دست دیگرمتصل هستند.

4-سعی کنید انگشتان شست را از هم جدا کنید. انگشت شست نمایانگر والدین است. انگشت های شست می تواند از هم جدا زیرا تمام انسان ها روزی میمیرند . به این صورت والدین ما روزی ما را ترک خواهند کرد.

5-لطفا مجددا انگشت های شست را به هم متصل کنید. سپس سعی کنید انگشت های دوم را از هم جدا نمائید. انگشت اشاره نمایانگر خواهران و برادران هستند. انها هم برای خودشان همسر و فرزندانی دارند. این هم دلیلی است که انها ما را ترک کنند.

6-اکنون انگشت های اشاره را روی هم بگذارید و انگشت های کوچک را از هم جدا کنید. انگشت کوچک نماد فرزندان شماست . دیر یا زود انها ما را ترک می کنند تا به دنبال زندگی خودشان بروند.

7-انگشت های کوچک را هم به روی هم بگذارید. سعی کنید انگشت های چهارم ( همان ها که در ان حلقه ازدواج قرار میدهیم) را از هم باز کنید. احتمالا متعجب خواهید شد که می بینید به هیچ عنوان نمی توانید انها را از هم باز کنید به دلیل که انها نماد زن و شوهر ی هستند که برای تمام عمر به هم متصل باقی می مانند . عشق های واقعی همیشه و همه جا به هم متصل باقی می مانند .

 

 

قانون احتمالات یادت نره، بلاخره یک نفر خواهد گفت بله

؟

 

 

همه ی افراد گاه گاهی کارها را به تعویق می اندازند.انگیزه انجام کاری را ندارند یا از اقدام انجام کاری سر باز میزنند .برای بسیاری از افراد تمایل به مسامحه و به تاخیر انداختن امور نگرشی طبیعی است و از آن بدتر احساس ناراحتی و فشار نیز در آنها به وجود نمی آید .

 برخی افراد با مشکلات عدیده ای برای شروع واقدام به کار مواجه اند در نتیجه "این متخصصان تعلل" قالبا در معرض امواج فشار وقت پایانی کارهای ناتمام و از دست دادن زمان نهایی انجام کار قرار میگیرد.

خوشبختانه بدون  توجه به اینکه فرد از قبل عادت به تعلل  و به تاخیر انداختن امور خود داشته یا اینکه جدیدا این کار را شروع کرده است.روش های بسیار موثر  برای قلبه بر این حالت وجود دارد که ضمن افزایش کار امدی فرد فشار روانی را نیز کاهش می دهد.

اولین و شاید مهمترین قدم در روش های "ضد تعلل" ان است که رابطه بین انگیزش و عمل را درک کنید. بیشتر افراد عقیده دارندکه انگیزش باید در عمل مقدم باشد . یعنی قبل از انکه نتوانیم کاری انجام دهیم. باید انگیزه لازم برای انجام ان کار را داشته باشیم .آیا این عقیده درستی است؟

خیر؟ این موضوع در اکثر موارد صدق نمیکند. واقیت ان است که در برخی مواردعمل مقدم بر انگیزش است.  دبین معنی که وقتی انسان کاری را شروع میکند انگیزش و انرژ ی محرکه لازم را پیدا کرده و ادامه انجام کار به نحو فضاینده ای تسهیل میگردد در واقع اقدام به شروع کار  مشکل ترین قسمت ان است.

منتظر نباشید که قبل ازاقدام به انجام کاری انگیزش لازم در شما بوجود اید . با انجام کار  انگیزش لازم را در خود ایجاد کنید.

 

بسیاری از افراد  از شروع یک کار و یا قرار گرفتن در یک موقعیت خاص هراص دارند و در نتیجه  به سادگی ان را رها کرده و هیچ کاری در مورد ان انجام نمیدهند. به همین دلیل مسامحه برای شروع یک کار به تدریج باعث به تعویق انداختن  و یا انجام ندادن دو و چهار و هشت و شانزده و..... کار شده و مسامحه کاری پیشرفت میکند و به صورت یک عادت در می اید .

از این به بعد هر گاه احساس کردید عامل فلج کننده ی   تعلل و مسامحه کاری شما را از انجام کاری باز میدارد تعهد کنید که فقط چند دقیقه وقت صرف کرده و قسمت کوچکی از کاری را که از انجام ان اجتناب می ورزیم انجام میدهید پس از گذشت چند لحظه از محیط کار انرژی محرکه انگیزش و در نتیجه علاقه و اشتیاق لازم جهت انجام کار در شما ایجاد خواهد شد.

از دیگر روش های غلبه بر تعلل و مسامحه کاری تشخیص راه هایی است که فکر میکنید ممکن است باعث تحریک و تسهیل و یا سبب افعال و مداخله د ر روند شروع کار شود.

v    هر گاه متوجه شدید  که  امور  روزمره  تکالیف و  یا امور  شغلی به  دلیل "افکار مزاحم" به  تاخیر

v     می اندازیم و از انجام ان اجتناب می ورزیم سعی کنید  انگاره های تعلل زا و افکار مزاحم را به افکار فعال کننده تبدیل کنید و ببینید  چقدر تغییر  یا تفاوت ایجاد می شود .

 

v    پس از اتمام هر کار خود را به نوعی تشویق  کنید .

v  .                                                                                                                 

 

v    مهم شروع کار است و مهم نیست که چقدر عقب هستید . شروع کار  انرژی و انگیزه لازم را در شما ایجاد خواهد کرد.

عشق های این زمان ، آن عشق های قصه نیست

این زمان فرهادکو ، مجنون که شد افسانه گیست؟

عاشقی را گفتم ار محبوبه خواهد ، کوه از جا می کنی ؟

گفت: عاشق بودن آری ، کوه کندن بهر چیست؟

گفتم او را عاشقان آواره در دامان صحرا بوده اند

گفت: سرگردان به صحرا در شدن از ابلهی است

گفتمش در راه جانان ، دست از جان می نهی ؟

گفت: باید شادمان با دلبر جانانه زیست

گفتم : اما عاشقان قصه این ره رفته اند

گفت: اما این زمان ، این کارها دیوانگی است

گفتم : ای عاشق ! اگر محبوبه بد عهدی نمود؟

گفت : دنیایی بزرگ است و پر از حور و پری است

 /////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

 ..........................................................................................................................................

هرج و مرج های ناشی از روابط آزاد دخترو پسر

 

شوخی و خنده و گاهی درد دل و گفتگوی دختر و پسر ی که به نظر نمی آیند به قول قدیمی ها به چشم خواهرو برادری به هم نگاه می کنند ، یا قدم زدن دوستانه آنان همراه با پیوستگی دستهایشان ، این روزها در شهر ها دیده می شود . تکرار این نمایش هر روز ه ، هنوز مانع از آن نشده که مردم حتی در بالاترین سطح از گرایش های غربی ، فرزندان خود را از این نوع روابط منع نکنند . به نظر می رسد نوعی بلا تکلیفی مردم در برخورد با این مساله اجتماعی و تضاد ها در برخورد با آن ، نشانگر این است که ایران نه کشوری کاملا سنتی و بسته است که ارتباط دختر و پسر ان را نیازمند اشد مجازات بداند و نه کشورهای غربی این موضوع را روزمره و پیش پا افتاده می داند .  با توجه به اینکه این نوع ارتباط به سیکلی که در فرهنگ کشورهای غربی تعریف شده از پایه و اساس با فرهنگ ایرانی اسلامی به شدت د رتضاد است ، آسیب اجتماعی فراورانی مانند دختران فراری ، اعتیاد و... را در سالهای اخیر به دنبال داشته است . چون هر چند هم که دختر و پسر ایرانی به دلایل مختلف ، ارتباط پنهانی و عاطفی بر قرار کنند ولی باور به سنت و هنجارها در ناخود آگاه آنان موجود است . دختران به شدت از اینکه والدین وی به ارتباط پنهانی وی پی می برنند بیمناک اند . اما ازآنجا که می پندارند ، پسر مورد علاقه اش وی را به عقد خود در خواهد آورد ، به ارتباط خود ادامه می دهد. این در حالی است که بسیاری از پسرانی که با دختران ارتباط برقرار می کنند فقط به عنوان سرگرمی و نوعی تفریح به این ارتباط نگاه می کنند . چون این پسر در خانواده ای پرورش بافته که همواره در گوشش زمزمه کرده اند دخترانی که به راحتی با پسران ارتباط برقرار می کنند ، نمی توانند زن مناسبی برای زندگی باشند . دید گاه سنتی این پسران زمانی آشکار می شود که آنها به شدت مراقب رفتار ها و ارتباطات بستگان مونث خود هستند . البته ما در این جا این نکته را بیان نمی کنیم که حتما باید دختر و پسران، سنتی ازدواج کنند . چون شواهد اینطور نشان می دهد که اگر دختر و پسران قبل از ازدواج با یکدیگر آشنا باشند در زندگی مشترک شان موفق تر خواهند بود . در روابط دختر و پسر ، پسران می دانند چه می خواهند ، ولی دختران دقیقا نمی دانند که به دنبال چه هستند چون اصولا برای دخترها یک هدف فقط تعریف شده که این هدف از طرف خانواده و جامعه به آنها تحمیل شده و آن هدف ازدواج است . ولی باید این معضلات  ناشی از فرهنگ و جامعه را جدی تلقی کنیم چون مشکلات مالی و تصویب قوانینی که به نوعی حقوق زنان را در جامعه تضمین می کند از عواملی است که موجب شده پسران زیر بار ازدواج نروند.

 از سوی دیگر بسیاری از جوانان در این زمانه ترجیح می دهند خوش باشند . از این رو به از دواج با نگاه منفی می نگرنداما از آنجا که زن و مرد هر دو به هم نیازمندند و رفع نیازهای عاطفی و احساسی آنان در حال حاضر از طریق ازدواج به سختی امکان پذیر است . متاسفانه شاهد گسترش ارتباطات از نوع ناسالم هستیم. گاهی گفته می شود که انسان نسبت به چیزی که منع می شود ، مریض می شود . در مورد غریزه جنسیه هم این مطلب صدق می کند . راهل نیز که به آزادی جنسی معتقد است ، اعتراف کرده که عطش روحی در مسائل جنسی غیر از حرارت جسمی است . آنچه با ارضا تسکین می یابد ، حرارت جسمی است ، نه عطش روحی . چون روح انسان سیری ناپذیر است حتی اگر ار نظر حرارت جسمی ارضا ء شود ، به ان حد قناعت نمی کند و می خواهد از آن هم بالاتر رود . سپس باید گفت : آزادی در روابط زن و مرد ، از حرص و وسع نسبت به شهرت پیشگیری نمی کند ، بلکه سبب شعله ور شدن شهوات می گردد و گاهی به شکل های دیگر مانند خشونت  میشه و هم جنس گیرای و... بروز می کند . در انگلستان از هر ده زن ، هفت زن در دوره زندگی شغلی خود به مدت طولانی دچار آزار جنسی می گردند . در مورد تجاوز جنسی نیز بررسی ها در لندن آشکار ساخت که از هر شش تن یک مورد تجاوز قرار گرفته بود . نشریه آمرکایی " ایدرزدایجست" در باره روابط پیش از ازدواج دختران و پسران می نویسد: " هر ساله 350 هزار دختر نوجوان آمریکایی در سنین 15 تا 19 سال به سبب ارتباطات نامشروع ، آبستن شده و فرزندان غیر مشروع را به دنیا می آورند . نظریات روانکاوی از جمله نظریه " هورندی" بر این حقیقت تاکید می کند : " در اجتماعاتی که روابط جنسی آزاد هستند بسیاری از اجتماعات روانی ، شکل تمایلات جنسیه پیدا می کند و بصورت عطش جنسیه در می آید ." دختر ها از تابستان پنجم ابتدایی گرایش به جنس پسر را در خود احساس می کنند ودر صورتی که پسرها در دوم راهنمایی گرایش به جنس دختر را در خود احساس می کنند. فرق دختر و پسر در این رابطه این است که دختر به شهر رسیده و وارد شهر شده و هم چنین وارد خیابان اصلی شده و نقطه مانده که کوچه را پیدا کند ولی پسر هنوز در فاصله 400 کیلومتری از شهر قرار دارد. یعنی دختر از احساس به ادراک می رسد در صورتی که پسر تازه به این احساس رسیده است . اگر دختری در تابستان پنجم ابتدایی و پسر در دوم راهنمایی دارای کمبود محبت باشد در همین زمان است که خیلی سریع جذب هر فردی ممکن است بشود . در صورتی که این فرد (دختر یا پسر) در خانواده از محبت اشباع شده باشد هرگز به محبت های خارج خانواده جذب نمی شود. تحقیقات نشان داده افرادی که قبل از ازدواج سابقه دوستی با جنس مخالف را داشته اند به مراتب ناموفق شده و ناکام تر از افرادی می باشند که این تجربه را قبل اتز ازدواج نداشته اند.

 خداوند در قرآن می فرماید: زنان پلید برای مردان پلید و زنان پاک برای مردان پاک هستند و مردان پاک برای زنان پاک . اینان از آنچه که درباره ایشان می گویند بر کنارند. برای آنان آمرزش و روزی نیکو خواهد بود .

 معمولا عشق براساس  مراوده و به تدریج پیدا می شود . وجود دائمی یوسف در خانه زلیخا کم کم سبب عشق مادی شد.

خطر غریزه جنسی به قدری است که برای نجات از آن ، باید به فدای رحمان پناه برد.

بهانه بسته بودن درها نیست ، باید به سوی درها بسته حرکت کردف شاید باز شوند.

گردآوری: چتری پور ، موسوی

دانشجوی ارشد روانشناسی بالینی

 

*.۩۞۩ کل کل دختر و پسر ۩۞۩.*

 

بیکارا

      اوف اوف این پسخرا چقدر بیکارن ؟ تند تند جواب میدن ..بابا جوگیر نباشین .......

     در خواست کل کل هاتونو اول با منشیم مطرح کنید ......... بریم ادم کنیم ..

جوجه فوکولی تازه به دوران رسیده دانیال = اوه اوه ....... سنت منو کشته .........چندسالته پدربزرگ

 ممل مگه بهش نگفتی یه وبلاگ کل هم واسه رده هایه سنی بالایه ۱۰۱ سال داریم؟؟؟؟؟؟

میتونی اونجا بری ......... اخه اینجا حوصله جنازه کشی و .... نداریم به سلامت ...........

  *****************

 علی = تو یه نگاهی بنداز ببین پسخرا کنه اند یا دخترا .......خدایا اخرالزمان شده .........

 ×¤×¤×¤×¤×¤×¤×¤×¤×¤×¤×¤×¤×

 داداش امیر ۰۳۱ = شما چجوری روت شده چرت و پرتایه این داداش خل وعضتو بنویسی؟؟

 قربون دستت یکم بزنش دیرتر بیاد اخه هر وقت میاد ................... ما رو مورد عنایت واقع میکنه

خود امیر۰۳۱ = اوه اوه نخورنت فرشته خانوم ............خوردی ؟؟؟؟؟؟؟؟

 ٪¤٪¤٪¤٪¤٪¤٪¤٪¤٪¤٪¤٪¤٪¤٪¤٪¤٪¤٪¤٪¤٪¤٪

 محمد = تو عرق نکنی اینجا ................ خستگی در کن بابا ...........((((((ترسو))))))

{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}

 محمود = انگار به خودت شک داری ؟؟؟؟؟؟ چی میگی تو واسه خودت نکبت ؟؟؟///

*×*×*×*×*×*×*×*×*×*×*×*×*×*×*×*×*×*×*

  شمیما / شادی / سحر۰۳۱ / سحر / مهسیما / رها / مهسا۲/ 

     قربون همتون .................خوشم میاد همه اساسی این پسرارو پودر میکنین .......ایول

 همه با هم :

                  دخترا بووووووووووس/بووووووووووس         پسخرا کووووووووفت / کووووووووووفت

                                                                                                                      عزت زیاد ...

 

غرور من که به ملک سخن خدایی کرد

دریغ و درد 

 که در طلب اشنایی با تو

وفا و عشق تو را

چون گدا

            گدایی کرد ......

حکایت شکست          

                   

شکست آغاز پیروزی است

چون شکست تجربه ای دیگر است

چون شکست راه فرار است

چون شکست الگوی دوام است

چون شکست راز بقا است

چون شکست دشت نجات است

چون شکست صرف غذا است

چون شکست املای خداست

چون شکست شیوایی صدا است

 

ده روش موفقیت آمیز برای زوج های جوان

1-      همیشه لفظ ما را بکار ببرید.

2-      در آشتی کردن همیشه پیشقدم باشید.

3-      همیشه لبخند محبت آمیز را برلبان خویش داشته باشید.

4-      تاریخ تولد همدیگر را به یاد داشته باشید.

5-      تاریخ ازدواج خویش را یادآوری کنید.

6-      شریک خویش را در شادی خود سهیم کنید.

7-      از کلمات محبت آمیز استفاده کنید.

8-      برای پاسخ منفی از کلمات مثبت استفاده کنید.

9-      صفات پسندیده همدیگر را تکرار کنید.

۱۰-از همه مهمتر صداقت را سرلوحه زندگی قرار دهید

معیارهای غلط در ازدواج   

معیارهای غلط در ازدواج  

           تلخیصی از بیانات مقام معظم رهبری (مدظله) در جمع دانشجویان و دانشگاهیان

 

معیارهایی که در ذهن من هست،خیلی خارج از آنچه در ذهن عرف متشرعه ماست ،نیست. من اصرار دارم بر نفی بعضی از معیارها یعنی چیزی که من روی آن تاکید میکنم ، ارائه یک چهار چوب معیاری نیست چون می دانید اسلام میدان را باز گذاشته .

آن چیزهایی که من به شدت آنها را مایلم نفی بشود یکی مسئله ثروت است، یعنی وقتی جوانی می خواهد ازدواج کند – چه پسر و چه دختر اصلا نباید ثروت همسر و نامزد ازدواج مورد نظرش باید. به نظر من این یک چیز گمراه کننده است . یک جاذبه حقیقی نیست و این نباید مورد نظرباشد . کما اینکه حالا در مورد خودما همینطور بوده است. جنبه دیگری که اصلا نباید مورد نظر باشد عبارت است از "تشخص اجتماعی"

بعضی از افراد که می گردند تا پسری را برای دخترشان یا دختری را برای پسرشان انتخاب کنند می گردند تا عروسی یا دامادی را انتخاب کنند که حتما وابسته به بیت و شخصیت معروفی یا سمت معروفی باشد. این هم به نظر من معیار غلطی است و نبایستی مورد نظر باشد بعضی از جاذبه هایی که به شکل صوری جوانان را جذب کرد آن را کافی بدانند ! همه اش دنبال زیبایی نروید. چقدر صورت های نازیبایی است که بر روی دل ها ی زیبایی قرار دارد. چرا بعضی ها مسئله سن و شکل اینقدر به نظرشان تعیین کننده است؟ ما می خواهیم دختر ها و پسرها در این دام ها گرفتار نشوند . از این ها که بگذریم ممکن است دختری یا پسری مایل باشد که حتما همسرش تحصیلات عالیه کرده باشد . یکی دیگر نه! به این اهمیت نمی دهد . من این را مثال می زنم برای این که معلوم شود معیارهای مثبت و قابل قبول ، محدود نیست التفات می کنید ؟ یعنی راه باز است .

.............................................................................................................................................

<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<

 نام:کمال

موزوانشا:عزدواج!

هروقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گسرم . تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است.

حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه اصتادیوم آزادی برایش زن گرفته بود !ولی من موتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ُچون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند. در عزدواج تواهم خیلی مهم است  یعنی دو طرف باید به هم بخورند . مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم . از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم یخورند.

ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از توبیشتر هالیش می شود . در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده . مهم اشق است!

اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید و من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم . مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند . همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مختار با پدر خانومش حرفش شود .

دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود... خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم . هم ارزان تر است ُهم خوشمزه تر است تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند !

اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد . زن دایی مختار هم خانه دارنبود و دایی مختار مجبور شد یک زیرزمینی بگیرد . می گفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین ! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیرزمینی می ترسید . ساناز هم از زیرزمین می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کرده ام . اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست . از آن موقه خاله با من قهر است . قهر بهتر از دعواست . آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری می کند . بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان ! البته زندان آدم را مرد می کند . عزدواج هم آدم را مرد می کند ُ اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است .

"این بود انشای من."