چرا نماز می خوانیم؟
همنطور که همه میدانند در نماز راز و رمز و اهداف چندی نهفته است و بدون آنکه نماز در قالب و زمان خاص انجام شود آن اهداف تامین نمی شود.
1-ذکر خدا : میگن انسان موجود فراموش کاری است واقعا راست هم می گویند به خاطر همین هر چند ساعت یکبار با خواندن نماز، خدای سبحان را یاد کرده و متذکر وجود بینهایت او میشویم تا بیاد آریم چه کسی مارا آفریده و این نعمت ها را به ما داده است
2-وقتی که خداوند را مرتبا یاد میکنیم قهرا از انجام گناه و منکرات حیا میکنیم پس فهمیدیم که با خواند نماز از فحشا و منکرات جلوگیری می شود . ان اصلاه تنهی عن الفحشا و المنکر(عنکبوت/45)
3-نشانه های خضوع در پیشگاه مقام ربوبیت که ربوبیت از صفات مهربان و ناز خداوند است بطور مودب ایستادن ، رکوع کردن ، سجده کردن در مکقابل خاکی که انسان در طول چهل شبانه روز بوسیله حضرت حق آفریده شد و غیره است . این کارها همان حقی است که انسان موظف ادای آن است باید توجه داشته باشیم که همین خشوع و خضوع به تدریج در روح و جسم ما که همان دو نیروی درونی انسان است اثر گذاشته و در کارها و برنامه هایمان متواضع می کند . امام علی در نهج البلاغه می فرماید : خدای سبحان نماز را مقرر داشت تا پیشانی از روی تواضع به خاک مالیده شود پس میفهمیمی که خداوند برای اینکه دامن انسان از کبر و منیت پاک شود نماز را مقرر داشت .
4-شادابی روح انسان: نماز مثل ورزش است همانطور که ورزش در سلامتی جسم موثر است نماز هم در سلامت روح موثر است و باید جسم و روح در کنار هم کار کنند تا زندگی زیبایی را برای انسان ایفا کنند.
اصلا ! هم میگن خداوند به نماز ما نیازی ندارد پس چرا ما نماز میخوانیم؟
خداوند بی نیاز و غنی است و نیازی به نماز و عبادت ما ندارد اما نماز را برای بهره مندی انسان ها قرار داده زیرا : ما انسان ها همیشه فقیرو بی نیاز و محتاج هستیم ، هیچ وقت سیر نمی شویم همانطور که این قدر ضعیف هستیم که با یک پشه اذیت می شویم و یا اینکه هنوز جای خود را در زمین پهن نکرده ایم باید جمع کنیم و برویم به خاطر همین است که با ارتباط با خدای بی نیاز ، نیاز هایمان را برطرف کنیم .
یادمان باشد که اگر از خدا غافل شویم مسیر زندگیمان به بیراهه می رود و دچار انحرافات شدیدی خواهد شد که بازگشت آن دشوار است . نماز یک وسیله دفاعی و یک مبارزه علمی با دشمن نفس است . غافل نشو که به ضرر خودت است آنگاه که اگر نماز نخواندیم در دنیا و آخرت خسارت می بینی که سرمایه آن درخت آدمی را خشک می کند . در دنیا قلب پر اضطراب و ناآرام و در آخرت گرفتار آتش جهنم .
برخی ها هم همیشهئ ایراد گیرند و می گویند اگر خداوند مشکلات ما حل نمی کند ما هم نماز نمی خوانیم در واقع این ها مثل قوم بنی اسرائیل شده اند .
فرض کنیم این افراد درست می گویند حال اگر فقط کسانی که مشکل ندارند باید نماز بخوانند در این صورت اکثر مردم نباید نماز بخوانند چون همه مشکل دارند ، نماز خو.اندن در برابر حل مشکلات یعنی شاکر بودن در برابر لطف خداوند . از خو.د بپرسید آیا تا کنون خداوند نعمتی را به ما نداده که در براب آن شاکر باشیم؟ به دیگران نگاه کنید، به فلج ها ، نابینایان و... پس باید در برابر این نعمت ها شاکر باشیم تا خداوند نیز نعمتش را بر ما افزون سازد .
آیا احتمال نمی دهید که مشکلات فعلی به سبب ناسپاسی های گذشته باشد؟! شکر نعمت نعمت افزون کند ،کفرنعمت...
آنچه گفته شد فقط فرض بود ولی اگر از زاویه کامل تری به موضوع بنگریم خواهیم دید که نماز فلسفه ای دارد فراتر از موضوع شکر گزاری و قدر دانی نسبت به نعمت های خداوند ، نمازهای روزانه چراغ هایی است که در مسیر پرپیچ و خم زندگی روشن میشود تا انسان در گردنه ها ، سختی ها وتاریکی ها خود را نبازد و در مسیر راست و درست حرکت کند . ناامید نگردد و برمشکلات بر خدا توکل کند حال اینکه چرا نماز ها اثر لازم را بر ما نداردسوالی است که برخی ها گرفتار اویند؟
این بستگی به خود فرد دارد که چطور نماز بخواند .آیا در هنگام نماز به همه چیز فکر می کند الا نماز و... و اینکه برخی ها نماز را صرفا برای خود نمایی میخوانند و از دیگر کارهایشان غافل اند . باید نماز را درست خواند. منظور از درست خواندن این است که در آن تامل کرد . این نماز جامع ترین مظهر عبودیت بندگی است و کامل ترین نمونه شکرگزاری است . بیاییم نماز را فقط برای خود خدا بخوانیم نه برای دیگران- والذین جاهدوا... خداوند می گوید کسانی که در راه رسدن به من تلاش کنندمن راه را به آنها نشان میدهم . همانطور که عارف در براتبر شرابا طهورا می گوید همین که خود خدا ساقی است بس است خواه در جام من شراب بریزد خواه زهر بریزد همین است که خئداوند در بهشت ساقی است پس بیاییم با این طرز تفکر نماز بخوانیم .
برای این نماز می خوانیم: که قفس دلمان شکسته شود و درهایش گشوده تا پرنده خیال بتواند تا اوج قلبمان پرواز کند . تا اینکه زمستان دلمان شکوفه دهد ، برای اینکه نیمه لجن وبویناک بدنمان تبدیل به نیمه خدایی شود و ساسر نور او شود ، برای اینکه در زمشتان بلند و طولانی و سرد ، تن تکانده باشیم تا بتوانیم گرمی خورشید عشق را لباس سازیم و برتن کشیم ، برای اینکه با عشق به خدا و اطاعت از او دیگر مرغ خانگی نباشیم که هرکس برایمان دانه بریزد برای اینکه سیمرغ شویم تا او رابیابیم و هر چه بگوید و هر فرمانی بیاورد تا پای جان برای آن باستیم .
برای اینکه از تشویش ها و دلهره ها و نگرانیها رها شویم ، برای اینکه جانمان از اسکلت گوشت و پوست و استخوان رها شود و به بالا رود . برای اینکه در انفجارهای درون غرق و در شکوه و شگفتی لحظاتش حیران شویم، برای اینکه در دریای متلاطم نوروارد و همه طبقات آسمان را بگردیم .
برپای می ایستیم و هزاران گل رنگارنگ را در قلب تیره درونمان می شکوفانیم و در آن ستاره باران می کنیم و غرقه انفجارهای درون خود را شاد می سازیم .
من می توانم با آب دادن به باغچه خانه ام کمک کنم دنیا قشنگ شود.