نماز، نیاز!

همان طور كه همه مي دانند در نماز راز و رمز و اهداف چندي نهفته است و بدون آن كه نماز در قالب و زمان خاص انجام شود آن اهداف تأمين نمي شود

1.ذكر خدا: گفته شد انسان موجود فراموش كاري است واقعا هم راست مي گويند به خاطر همين هم هر چند ساعت يك بار با خواندن نماز، خداي سبحان را ياد كرده و متذكر وجود بي نهايت او مي شويم تا بياد آريم چه كسي ما را آفريده و واين نعمت ها را به ما داده است.

2.وقتي كه خداوند را مرتبا ياد مي كنيم قهرا از انجام گناه و منكرات حيا مي كنيم . پس فهميديم كه با خواندن نماز از فحشا و منكرات جلوگيري مي شود . انّ الصلاة تنهي عن الفحشاء و المنكر (عنكبوت /45)

3.نشانه هاي خضوع در پيشگاه مقام ربوبيت ( ربوبيت از صفات مهربان و ناز خداوند است )، به طور مؤدب ايستادن، ركوع كردن، سجده كردن در مقابل خاكي كه انسان در طول شبانه روز به وسيله حضرت حق آفريده شد وغیره است. اين كارها همان حقي است که انسان موظف اداي آن است بايد توجه داشته باشيم كه همين خشوع و خضوع به تدريج در روح و جسم ما كه همان دو نيروي دروني انسان است اثر گذاشته و در كارها و برنامه هايمان متواضع مي كند.

امام علي عليه السلام در نهج البلاغه مي فرمايد: خداي سبحان نماز را مقرر داشت تا پيشاني از روي تواضع به خاك ماليده شود. پس مي فهميم كه خداوند براي اينكه دامن انسان از كبر و منيت پاك شود نماز را مقرر داشت.

4. شادابي روح انسان:نماز مثل ورزش است همانطور كه ورزش در سلامتي جسم مؤثر است نماز هم در سلامت روح مؤثر است و بايد جسم و روح در كنار هم كار كنند تا زندگي زيبايي را براي انسان ايفا كنند.اصلا! ميگن خداوند به نماز ما نيازي ندارد پس چرا ما نماز مي خوانيم؟ خداوند بي نياز و غني است و نيازي به نماز و عبادت هيچ يك از ما ندارد اما نماز را براي بهره مندي انسان ها قرار داده زيرا ما انسان ها هميشه فقير،محتاج و نيازمند هستيم، هيچ وقت سير نمي شويم. همانطور كه اين قدر ضعيف هستيم كه يك پشه مي تواند ما را به زحمت اندازد و يا اينكه هنوز جاي خود را در زمين پهن نكرده ايم بايد جمع كنيم و برويم. به خاطر همين است كه با ارتباط با خداي بي نياز ، نيازهايمان را برطرف مي كنيم . يادمان باشد كه اگر از خدا غافل شويم مسير زندگيمان به بيراهه مي رود و دچار انحرافات شديدي خواهد شد كه بازگشت آن دشوار است. نماز يك وسيله دفاعي و يك مبارزه علمي با دشمن نفس است. غافل نشو كه به ضرر خودت است آنگاه كه اگر نماز نخوانديم در دنيا و آخرت خسارتي خواهي ديد كه سرمايه آن درخت آدمي را خشك مي كند. در دنيا قلب پر اضطراب و ناآرام و در آخرت گرفتار آتش جهنم. برخي ها هم هميشه ايراد مي گيرند و مي گويند چون خداوند مشكلات ما را حل نمي كند پس ما هم نماز نمي خوانيم. در واقع اين ها مثل قوم بني اسرائيل شده اند. فرض كنيم اين افراد درست مي گويند حال اگر فقط كساني كه مشكل دارند بايد نماز بخوانند در اين صورت اكثر مردم نبايد نماز بخوانند چون همه مشكل دارند . نماز خواندن در برابر حل مشكلات يعني شاكر بودن در برابر لطف خداوند. از خود بپرسيد آيا تا كنون خداوند نعمتي را به ما نداده كه در برابر آن شاكر باشيم؟به ديگران نگاه كنيد،به فلج ها، به نابينايان و..پس بايد در برابر اين نعمت ها شاكر باشيم تا خداوند نيز نعمتش را بر ما افزون كند . آيا احتمال نمي دهيد كه مشكلات فعلي به سبب ناسپاسي هاي گذشته باشد؟ «شكر نعمت نعمتت افزون كند،كفر نعمت...»

آنچه گفته شد فقط فرض بود ولي اگر از زاويه كامل تري به موضوع بنگريم خواهيم ديد كه نماز فلسفه اي دارد فراتر از موضوع شكرگزاري و قدرداني نسبت به نعمت هاي خداوند. نمازهاي روزانه چراغ هايي است كه در مسيرهاي پرپيچ و خم زندگي روشن مي شود تا انسان در گردنه ها،سختي ها و تاريكي ها خود را نبازد و در مسير راست و درست حركت كند، نا اميد نگردد و در مشكلات بر خداوند توكل نمايد. حال آنكه چرا نمازها اثر لازم را بر ما ندارد سوالي است كه برخي ها گرفتار آن هستند. اين بستگي به خود فرد دارد كه چطور نماز بخواند . آيا در حال نماز به همه چيز فكر مي كند جز نماز و... و اينكه برخي ها نماز را صرفا براي خودنمايي مي خوانند و از ديگر كارهايشان غافلند. بايد نماز را درست خواند. منظور از درست خواندن اين است كه بايد در آن تأمل كرد. اين نماز جامع ترين مظهر عبوديت و بندگي و كامل ترين نمونه شكرگزاري است بياييد نماز را فقط براي خود خدا بخوانيم نه براي ديگران.

والذين جاهدوا... خداوند مي گويد كساني كه در راه رسيدن به من تلاش كنند من راه را به آن ها نشان مي دهم. همان طور كه عارف در برابر شراباً طهورا مي گويد همين كه خود خدا ساقي است بس است خواه در جام من شراب بريزد،خواه زهر بريزد؛ خداوند در بهشت ساقي است واین برایم كافيست. پس بياييم با اين طرز تفكر نماز بخوانيم.

براي اين نماز مي خوانيم كه قفس دلمان شكسته شود و درهايش گشوده تا پرنده خيال بتواند تا اوج قلبمان پرواز كند. تا اينكه زمستان دلمان شكوفه دهد، براي اينكه نيمه لجن وبویناک بدنمان تبديل به نيمه خدايي شود و سراسر نور او شود، براي اينكه در زمستان طولاني و سرد تن تكانده باشيم تا بتوانيم گرمي خورشيد عشق را لباس سازيم و بر تن كشيم، براي اينكه با عشق به خدا و اطاعت از او ديگر مرغ خانگي نباشيم كه هر كس برايمان دانه بريزد . براي اينكه سيمرغ شويم تا او را بيابيم و هرچه بگويد و هر چه امر كند تا پاي آن براي آن بايستيم. براي اينكه از تشويش ها دلهره ها و نگراني ها رها شويم، براي اينكه جانمان از اسكلت گوشت و پوست و استخوان رها شود و اوج گيرد، براي اينكه در انفجارهاي درون غرق و در شكوه و شگفتي لحظاتش حيران شويم و براي اينكه در درياي متلاطم نور وارد و همه طبقات آسمان را بگرديم. برپاي مي ايستيم و هزاران گل رنگارنگ را در قلب تيره درونمان مي شكوفانيم و در آن ستاره باران مي كنيم و غرقه انفجارهاي درون خود را شاد مي سازيم.نیازمان، نمازاست وچشمهایمان خیس باران پس میهمان کنیم خدارا با خواندن آن.

جاسم قاسمی نژاد